نسیم ظهور

شهدا شرمنده ام
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام )

16 آذر 1395 توسط طاهره نمردي

حظه شهادت :

مرحوم شیخ طوسی و برخی دیگر از بزرگان ، به نقل از قول اسماعیل بن علی - معروف به ابوسهل نوبختی حکایت میکنند: در آن روزهائی که امام حسن عسکری علیه السلام در بستر بیماری قرار گرفته بود - که در همان مریضی هم به شهادت نائل آمد - به ملاقات و دیدار حضرت رفتم . پس از آن که لحظه ای در کنار بستر آن امام مظلوم با حالت غم و اندوه نشستم و به جمال مبارک حضرتش می نگریستم . ناگاه دیدم حضرت ، خادم خود را(که به نام عقید معروف و نیز سیاه چهره بود) صدا کرد و به او فرمود: ای عقید! مقداری آب - به همراه داروی مصطکی - بجوشان و بگذار سرد شود. همین که آب ، جوشانیده و سرد شد، ظرف آب را خدمت امام حسن عسکری علیه السلام آورد تا بیاشامد. موقعی که حضرت ظرف آب را با دست های مبارک خود گرفت ، لرزه و رعشه بر دست های حضرت عارض شد، به طوری که ظرف آب بر دندان های حضرت می خورد و نمی توانست بیاشامد. آب را روی زمین نهاد و به خادم خویش فرمود: ای عقید! داخل آن اتاق برو، آن جا کودکی خردسالی را می بینی که در حال سجده و عبادت می باشد، بگو نزد من بیاید. خادمِ حضرت گفت : چون داخل اتاقی که امام علیه السلام اشاره نمود، رفتم کودکی را در حال سجده مشاهده کردم که انگشت سبّابه خود را به سوی آسمان بلند نموده است ، بر او سلام کردم ، آن حضرت نماز و سجده را مختصر کرد. پس از پایان نماز عرض کردم که آقای من می‏فرماید شما نزد او بروید. در همین لحظه ، کنیزی صقیل نام نزد آن فرزند عزیز آمد و دست کودک را گرفت و پیش پدرش ‍برد. ابوسهل نوبختی گوید: هنگامی که کودک - که بسیار زیبا و همچون ماه نورانی بود موی سرش به هم پیچیده و مجعد است و ما بین دندانهایش گشاده است. - نزد پدر آمد، سلام کرد و همین که چشم پدر به فرزند خود افتاد، گریست و به او فرمود: ای سید اهل‏بیت خود مرا آب بده، همانا من به سوی پروردگار خویش می‏روم. آن کودک قدح آب جوشانیده را به دست خویش گرفت و بر دهان پدر گذاشت و او را سیراب کرد. آنگاه فرمود: مرا آماده کنید که می‏خواهم نماز بخوانم، پس آن کودک حوله ای را که در کنار پدر بود، روی دامان امام علیه السلام انداخت و سپس پدرش را وضوء داد. و چون حضرت ابومحمّد، امام عسکری علیه السلام نماز را با آن حال مریضی انجام داد، روی به فرزند کرد و فرمود: پسرم بشارت باد تو را که تویی مهدی و حجّت خدا بر روی زمین و تویی پسر من و منم پدر تو و تویی (م ح م د) بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن ابیطالب و پدر توست رسول‏خداص و تویی خاتم ائمه طاهرین و نام تو همنام رسول خدا است و این عهدی است به من از پدرم و پدران طاهرین تو صلّی الله علی اهل البیت ربّنا، انّه حمیدٌ مجید و در همان هنگام به شهادت رسید.(5

 نظر دهید »

ای کاش .....

16 آذر 1395 توسط طاهره نمردي

ي كاش آن اوايل كه زبان گشودم، نزديكانم مرا به گفتن يا مهدي وا مي‌داشتند. اي كاش مهد كودكم، مهد، آشنايي با تو بود. كاشكي در كلاس اول دبستان، آموزگارم الفباي عشق تو را برايم هجي مي‌كرد و نام زيباي تو را سر مشق دفترچة تكليفم قرار مي‌داد.

در دوره راهنمايي، هيچ كس مرا به خيمه سبز تو راهنمايي نكرد.

در سال‌هاي دبيرستان، كسي مرا با تو ـ كه مدير عالم امكان هستي ـ پيوند نزد.

در كتاب جغرافي ما، صحبتي از «ذي طوي» و «رضوي» نبود.

در كلاس تاريخ، كسي مرا با تاريخ غيبت غربت و تنهايي تو آشنا نساخت.

در درس ديني، به ما نگفتند «باب الله» و «ديّان دين» حق تويي.

دريغ كه در كلاس ادبيات، آداب ادب ورزي به ساحت قدس تو را گوش زد نكردند.

چرا موضوع انشاي ما، به جاي «علم بهتر است يا ثروت»، از تو و از ظهور تو و روش‌هاي جلب رضايت تو نبود؟! مگر نه اين است كه بي تو، نه علم خوب است و نه ثروت؟

اي كاش در كنار انواع و اقسام فرمول‌هاي پيچيده رياضي، فيزيك و شيمي، فرمول ساده ارتباط با تو را نيز به من ياد مي‌دادند.

وقتي براي كنكور درس مي‌خواندم، كسي مرا براي ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان تشويق نكرد. كسي برايم تبيين نكرد كه معرفت امام نيز مراتب دارد و خيلي‌ها تا آخر عمر در همان دوران طفوليت يا مهد كودك خويش در جا مي‌زنند.

مولاي من! در دانشگاه هم كسي برايم از تو سخن نگفت؛ پرچمي به نام تو افراشته نبود؛ كسي به سوي تو دعوت نمي‌كرد؛ هيچ استادي برايم اوصاف تو را بيان نكرد. كاركرد دروس معارف اسلامي و تاريخ اسلام، جبران كسري معدل دانشجويان بود!

نه اين كه از تبليغات مذهبي، نشست‌هاي فرهنگي، نماز جماعت، اردوهاي سياحتي ـ زيارتي مسابقات قرآن و نهج البلاغه و…خبري نباشد…. كم و بيش يافت مي‌شود؛ اما در همين عرصه‌ها نيز تو سهمي نداشته‌اي و غريب و مظلوم و از ياد رفته‌اي.

اينك اما در عمق ضمير خود، تو را يافته‌ام؛ چندي است با ديده دل تو را پيدا كرده ام؛ در قلب خويش گرماي حضورت را با تمام وجود حس مي‌كنم؛ گويي دوباره متولد شد‌ه‌ام.

آقاي من!

از كجا آغاز كنم؟ از خود بگويم يا از ديگران؟ از نسل‌هاي گذشته بگويم يا از نسل امروز؟ از دوستان شكوه كنم يا از دشمنان؟ از آناني بگويم كه خاطر شريف تو را مي‌آزارند؟ از آنها كه دستان پدرانه و مهربانت را خون ريز معرفي مي‌‌كنند؟ از آنها كه چنان برق شمشيرت را به رخ مي‌كشند كه حتي دوستانت را از ظهورت مي‌ترسانند؟

از آنها كه بر طبل نوميدي مي‌كوبند و زمان ظهورت را دور مي‌پندارند؟ از خود آغاز مي‌كنم كه هركس از خود شروع كند، امر فَرَج اصلاح خواهد شد.

آقا جان !

مي‌خوام به سوي تو برگردم. يقين دارم برگذشته‌هاي پر از غفلتم، كريمانه چشم مي‌پوشي؛ مي‌دانم توبه‌ام را قبول مي‌كني و با آغوش باز مرا مي‌پذيري. من از تو گريزان بودم؛ اما تو هم چون پدري مهربان، دورادور مرا زير نظر داشتي… العفو… العفو….

 نظر دهید »

اللهم عجل الولیک الفرج

16 آذر 1395 توسط طاهره نمردي

َللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاىَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها،✨

وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَيِّهِمْ وَمَيِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِيَّ وَوَُلَْدي وَعَنّي مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِيّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وأحاط بِهِ عِلْمُهُ،????

اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في هذَا الْيَوْمِ وَفي كُلِّ يَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً في رَقَبَتي اَللّـهُمَّ كَما شَرَّفْتَني بِهذَا التَّشْريفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضيلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلايَ وَسَيِّدي صاحِبِ الزَّمانِ، ????
وَاجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأشياعه وَالذّابّينَ عَنْهُ، وَاجْعَلْني مِنَ الْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ طائِعاً غَيْرَ مُكْرَه فِي الصَّفِّ الَّذي نَعَتَّ اَهْلَهُ في كِتابِكَ فَقُلْتَ:✨

(صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصوُصٌ) عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عليهم السلام، اَللّـهُمَّ هذِهِ بَيْعَةٌ لَهُ في عُنُقي اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ ????

????✨اللهم عجل لولیک الفرج✨????

 نظر دهید »

پند و نصیحت امام حسن عسکری

16 آذر 1395 توسط طاهره نمردي

پند و نصیحت امام

محمد بن حسن گفت نامه ای به امام عسگری علیه السلام نوشتم و از تنگدستی شکایت کردم سپس با خود گفتم مگر امام صادق علیه السلام نفرمودند که فقر و تنگ دستی با ما بهتر از توانگری با دیگران است و کشته شدن با ما بهتر از زنده ماندن با دشمنان ما است.

امام در پاسخ نوشت: هر گاه گناهان دوستان ما زیاد شود خداوند آنها را به فقر گرفتار می کند و گاهی از بسیاری از گناهان می گذرد. هم چنان که پیش خود گفته ای تنگدست بودن با ما بهتر از توانگری با دیگران است. ما برای کسانی که به ما پناهنده شوند پناه گاهیم و برای کسانی که از ما هدایت بجویند نوریم. ما نگهدار کسانی هستیم که برای نجات از گمراهی، به ما متوسل می شوند

 نظر دهید »

شهادت و کرامت امام حسن عسکری

16 آذر 1395 توسط طاهره نمردي

شهادت

روز هشتم ربیع الاول سال 260 هجری، روز دردآلودی برای شهر سامرا بود؛ زیرا خبر شهادت امام عسکری در عنفوان جوانی همه جا را فرا گرفت. بازارها تعطیل شد و توده های محرومی که محبت خود را نسبت به امام، از ترس سرکوب نظام، نهان می داشتند، امروز عنان عواطف خروشان خویش را از کف دادند و شتابان وگریان به سوی خانه امام حرکت کردند.
کرامت امام(ع)

علی بن زید گفت: من اسبی داشتم و بدان می نازیدم و در هر جا از او سخن می گفتم. یک روز خدمت ابومحمد علیه السلام رسیدم. به من فرمود اسبت چه شد؟ گفتم آن را دارم و هم اکنون بر در خانه شماست. فرمود: تا شب نرسیده، اگر خریداری پیدا شد آن را عوض کن و تأخیر مکن. در آن هنگام کسی بر ما وارد شد و رشته سخن را برید. من اندیشناک برخاستم و به خانه رفتم و به برادرم گزارش دادم. در پاسخ من گفت: من نمی دانم چه بگویم. از فروشش به مردم دریغم آمد. چون شب شد نوکری که آن اسب را تیمار می کرد آمد و گفت: ارباب! اسبت مرد. مرا غم فرا گرفت و دانستم امام از گفتار خود این را در نظر داشته است.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 21
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

نسیم ظهور

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس